صبر از زبان عجز ثناخوان زینب است
عقل بسیط واله و حیران زینب است
.
ایوب صابر است ولیکن درین مقام
انصاف ده که ریزه خور خوان زینب است
.
در قتلگاه، جسم برادر به روی دست
بگرفت کای خدای من این جان زینب است
.
قربانی تو است بکن از کرم قبول
کاری چنین به عهده ایمان زینب است
.
در خطبه اش که کوفه از آن شد سکوت محض
گفتی که ممکنات به فرمان زینب است
.
ابن زیاد شوم به دار الإماره اش
رسوا ز منطق شرر افشان زینب است
.
با اینکه با عیال برادر به شهر شام
در دست اهل ظلم، گریبان زینب است
.
بر هم زن اساس جفاکاری یزید
لحن بلیغ و نطق درخشان زینب است
.
افزون بود ز حوصله خلق عالمی
درد و غمی که در دل سوزان زینب است
.
دارد «صغیر» امیدی و از روی اعتقاد
چشمش به لطف بی حد و پایان زینب است
.
- پنج شنبه
- 5
- دی
- 1398
- ساعت
- 11:41
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
محمّدحسین صغیراصفهانی
ارسال دیدگاه