دیده شاهان عالم بر عطای زینب است
چون هزاران حاتم طایی گدای زینب است
.
کیست این بانوی عظمی کیست این زهرا سیر
عقل ها حیران زفهم ماجرای زینب است
.
عقل مدهوش مقام و حلم و علم و حکمتش
عشق خود مبهوت ایثار و ولای زینب است
.
عشق هرجا لنگ لنگان رفت، حیران ماند و دید
قبل از او در کوی عرفان رّد پای زینب است
.
پرچمی که تا قیامت باشد اندر احتراز
در تمام پهنۀ عالم لوای زینب است
.
زین اب گشتن فقط زیبنده بالای اوست
بی سبب نبود که حیدر مبتلای زینب است
.
روضه های قتلگاه و غارت و شام بلا
یادگار سوز و اشگ و ناله های زینب است
.
برتر از اعجاز عیسی نسخه و داروی او
چشم بیماران عالم بر دوای زینب است
.
خاک راهش توتیای دیده های اهل دل
قاف عشق و معرفت در زیر پای زینب است
.
زاهدا کمتر بگو از باغ و بستان بهشت
پیش ما جنات و رضوان کربلای زینب است
.
بهر من افسانه لیلی ومجنون را مخوان
چون مرا از کودکی در سر هوای زینب است
.
نام زیبای حسینش ذکر تسبیحات اوست
هر که گوید یاحسین زیر لوای زینب است
.
سیل اشگ اش کاخ استبداد را ویرانه کرد
ناله های نینوا اندر نوای زینب است
.
ذبح شد هفتاد و دو قربان براه حج عشق
قتلگاه کربلا دشت منای زینب است
.
«بابک» از درد دلت با حضرت دلبر بگو
محفل انس حسین دارالشفای زینب است
- پنج شنبه
- 5
- دی
- 1398
- ساعت
- 12:28
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
حاج افشین بابک اردبیلی
ارسال دیدگاه