ما ز کوی حق سفر تا کربلا خواهیم کرد
جان خود را در ره جانان فدا خواهیم کرد
عهد پیمانیکه ما بستیم از روز ازل
اندرین وادی بعهد خود وفا خواهیم کرد
یا زجانان یا زجان زین دو یکی باید گرفت
جای جانان انتخاب جان کجا خواهیم کرد
پای عقل ای عاشقان اینجا ز رفتار افکند
در طریق عشق او کاری که ما خواهیم کرد
حج بدل بر عمره سازیم از مناهم بگذریم
کربلا را بهر قربانی منا خواهیم کرد
خون خود را در زمین کربلا خواهیم ریخت
بهر خون خود خدا را خونبها خواهیم کرد
بر لب شط فرات از خون خود دریا کنیم
وندر آن دریا بخون خود شنا خواهیم کرد
با تن صد چاک رویخاک و خون خواهیم خفت
خاک گرم کربلا را متکا خواهیم کرد
تشنه لب جان میدهیم و بعد کشتن در رهش
زیر سم اسب تن را توتیا خواهیم کرد
از نیستان غمش داریم بر دل شور عشق
نینوا را بر سر نی پر نوا خواهیم کرد
تا غزالان حریمم سر سوی صحرا نهند
آتش از سوز جگر در خیمهها خواهیم کرد
تا ببیند خواهر من شهر شام و کوفه را
بر شتر او را سوار از نینوا خواهیم کرد
بشنود تا صوت قرآن من از بزم یزید
ما لب خود را به خزران آشنا خواهیم کرد
همچو جسم و جان من زینب بهم پیوستهایم
جان خود ازجسم خودکی ما جدا خواهیم کرد
من براه حق شهید و او بعشق من اسیر
ما شفاعت هر دو در روز جزا خواهیم کرد
شربت بیمار ما را نیست جز خون جگر
ما با شگ و خوندل او را دوا خواهیم کرد
بگذریم از جان خود الفقر و فخری گو شویم
کربلا را کعبه حاجت روا خواهیم کرد
میکشد بار گنه منصوری زارت بدوش
ای که گفتی ار کرم عفو خطا خواهیم کرد
منصوری
- پنج شنبه
- 13
- مهر
- 1391
- ساعت
- 6:18
- نوشته شده توسط
- مرتضی پارسائیان
ارسال دیدگاه