• شنبه 3 آذر 03

 محمود اسدی

(غزل)یاس علی/عزیز من وسط شعله از نوا افتاد

512

عزیز من وسط شعله از نوا افتاد
اگر چه سوخت ولی باز بی صدا افتاد

نرفته ست ز یادم که بین آتش و دود
یکی نگفت که یاس علی،چرا افتاد

در آن دقیقه که ثانی لگد به در می زد
به سینه ی گلم از نیش خار،جا افتاد

میان خانه،نه تنها زدند یارم را
که بیشتر گل من بین کوچه ها افتاد

خدا گواست که دیدم چگونه حامی من
به تازیانه کتک خورد و بی هوا افتاد

به کوچه یار مرا می زدند و هل دادند
تمام هستی من زیر دست و پا افتاد
******
شائق
اللهم عجل لولیک الفرج

  • شنبه
  • 7
  • دی
  • 1398
  • ساعت
  • 1:7
  • نوشته شده توسط
  • هاشمی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران