بین کوچه گل نیلوفر من افتاده
دل به جان آمده و دلبر من افتاده
با که گویم غم دل را که به ضرب سیلی
فاطمه پیش دو چشم تر من افتاده
کاش می بود پیمبر به کنارم می گفت
نه فقط دختر من،مادر من افتاده
فاطمه زیر کتک در پی من بود ولی
لرزه آنجا به تن دختر من افتاده
آسمان بر سرم آوار شده،تا دیدم
در خانه به روی همسر من افتاده
از لگد بود که محسن نفسش بند آمد
زیر پا آیه ای از کوثر من افتاده
******
شائق
اللهم عجل لولیک
- شنبه
- 7
- دی
- 1398
- ساعت
- 1:43
- نوشته شده توسط
- هاشمی
- شاعر:
-
محمود اسدی
ارسال دیدگاه