• شنبه 1 اردیبهشت 03

 عباس میرخلف زاده

متن : شعر تك،شور روضه اي حضرت زهرا صلوات الله عليها -(ديگه اين شباي آخري جون ميكَنم)

953
2

ديگه اين شباي آخري جون ميكَنم
ميبينم كه دست و پا ميزنه بين بسترش
وقتي هِي پهلو به پهلو ميشه گريم ميگيره
ميبينم آه ميكشه خوني ميشه دور و برش


بشكنه دستت
بيا ببين بازوي مادرم شكسته
بشكنه دستت
شبا با گريه ميگه كه پرم شكسته
بشكنه دستت
بگو چيكار كردي ميون كوچه ي ما
بشكنه دستت
كه غرورِ حسن برادرم شكسته


چندتا كفن عوض شد
تا مادرم كفن شد
تا بُرديمش تو تابوت
خون به دل حسن شد


وااااااي
مادرم مادرم مادرم


براي دلخوشيِ علي تو خونه كار نكن
داري روز به روز جلوم ضعيف ميشي يكم بشين
اينقده گريه نكن فاطمه داري پير ميشي
فاطمه بمون دوماديِ حسينتو ببين

حق داري زهرا
بشيني پاي گهواره باچشم گريون
حق داري زهرا
لباسشو بغل بگيري با دلِ خون
اما بدون كه
اگه زياد گريه كني زمين ميفتي 
ميون خونه
ميشه دوباره لباسات فاطمه گلگون


غصه نخور ايشالا
مادر ميشي دوباره
گريه نكن كه حيدر
طاقتشو نداره


واااااي
مادرم مادرم مادرم


نبينم گريه كني براي من بسّه علي
بگو اين دروغِ كه به تو نميكنن سلام
من برا دفاع تو به پشت اين در اومدم
بخدا كه جون دادن براي تو شد از خُدام


بگو به زينب
وصيتا دارم براش اين دمِ آخر
حالا كه نيستم
برا حسينم هميشه بمونه مادر
حسين غريبه
يه روزي ميشه بي كفن بمون كنارش
ببوس گلوشو
تو روزي كه ميخواد بشه بريده حنجر


اما بدون كه آخر
خودم و ميام و آروم
سري كه شد بريده
ميذارمش رو زانوم


واااااي
كربلا كربلا كربلا

  • چهارشنبه
  • 11
  • دی
  • 1398
  • ساعت
  • 13:52
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید


حجم فایل 958.97 KB
تعداد بازپخش 72
تاریخ بارگذاری چهارشنبه 11 دی 1398 14:33

ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران