• دوشنبه 5 آذر 03


متن شعر مدح حضرت زینب سلام الله علیها -(امشب‌قلم‌به‌دست‌من‌اعجاز‌میکند)

508

امشب‌قلم‌به‌دست‌من‌اعجاز‌میکند
هرواژه‌ام‌به‌سوی‌تو‌پرواز‌میکند
گه‌می‌رود‌مدینه‌وگه‌بر‌دل‌دمشق
فطرس‌صفت‌به‌پای‌تو‌پر‌باز‌میکند

امشب‌قرار‌بی‌کسی‌یار‌آمده
ناموس‌کبریا‌وعلمدار‌آمده

تنها‌نه‌زین‌اَب‌،بخدا‌زینت‌خداست
جن‌وملک‌ز‌روی‌ادب‌محضرش‌به‌پاست
شاگرد‌درس‌عفت‌او‌مریم‌وحواست
گردی‌ز‌خاک‌مقدم‌او‌تربت‌وشفاست

او‌زینب‌است،هاجر‌وآسیه‌خادمش
او‌دختر‌علیست‌وبالاست‌پرچمش

او‌رَگ‌برای‌عاشقیِ‌یار‌می‌‌دهد
پای‌حسین‌حنجره‌بر‌دار‌می‌دهد
برگو‌به‌عاشقانِ‌پر‌از‌لاف‌وادّعا
زینب‌ز‌خون‌به معرکه‌معیار‌می‌دهد

عقل‌کسی‌به‌درک‌مقامش‌نمی‌رسد
فهم‌کسی‌به‌فهم‌کلامش‌نمی‌رسد

زینب‌گلی‌است‌سردَرِ‌باغ‌گل‌علی
جانم‌به‌شأن‌او‌که‌شده‌زینت‌ولی
زهراصفت‌مدافع‌شأن‌امامت‌است
قلب‌و‌دلش‌به‌عشق‌حسین‌است‌سیقلی

زانو‌زده‌به‌محضر‌او‌خم‌نشد‌سرش
عالم‌فدای‌یک‌نخی‌از‌کنج‌معجرش

عشقش‌ببین‌مسخّر‌شرع‌الهی‌است
کرب‌وبلا‌به‌حجب‌وحیایش‌گواهی‌است
گرکفر‌محض‌خوانده‌شود،می‌نویسمش
بر‌عاشقان‌فریضه‌ی‌زینب‌خدایی‌است

زینب‌فقط‌اسیر‌حسین‌است‌در‌جهان
ورنه‌ملیکه‌ایست‌به‌هرجای‌و‌هر‌مکان

گرچه‌به‌شام‌کوفه‌به‌ظاهر‌اسیر‌بود
اما‌به‌بند‌‌و‌رخت‌اسارت‌امیر‌بود
با‌خطبه‌اش‌دوامِ‌قیامِ‌امام‌شد
عالم‌صغیر‌وزینب‌کبری‌کبیر‌بود

با‌اُسکُتو‌صلابت‌حیدر‌پدید‌شد
غالب‌‌به‌کاخ‌ولشگر‌دونِ‌یزید‌شد

اوّل‌کسی‌که‌پای‌حسین‌فرط‌کرده‌است
جان‌را‌به‌پای‌‌عشق‌حسین‌شرط‌کرده‌است
اسناد‌کربلا‌همگی‌خط‌وضبط‌اوست
هر‌جلوه‌را‌به‌خطبه‌ی‌خود‌ثبت‌کرده‌است

فخرالمخدّرات‌دوعالم‌عقیله‌است
ذاتاًشبیه‌حضرت‌زهرا‌عفیفه‌است

قدّقلم‌به‌‌وصف‌شما‌قد‌نمی‌دهد
حدّ‌مقامتان‌به‌حیا‌حد‌نمی‌دهد
کوتاهی‌سواد‌مرا‌خود‌بلند‌کن
زیرا‌کسی‌به‌کوتهی‌ام‌مَدٓ‌نمی‌دهد

شد‌جلوه‌ی‌قمر‌به‌لوایش‌علم‌زدن
پس‌کار‌ ما‌نبوده‌ز‌ِ زینب‌قلم‌زدن

  • پنج شنبه
  • 12
  • دی
  • 1398
  • ساعت
  • 17:27
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران