یا فاطمه الزهرا(ع)
جوانم لیک از جور زمانه پیر گردیدم
منم کوثر که با رنج وبلا تفسیر گردیدم
امانت بودم از پیغمبر اسلام بر مردم
به نام دین ز سوی جاهلان تکفیر گردیدم
میان کوچه سیلی خورده وبر خاک افتادم
به پیش دیدگان مجتبی تحقیر گردیدم
در آتش زده،ضرب لگد،مسمار داغ در
میان خون فتاده بی پسر،دلگیر گردیدم
علی را دست بسته دیدم ودردم فزونتر شد
بدیدم اشک او، گریان از این تقدیر گردیم
میان بستر افتادم علی می کرد تیمارم
میان اشک فرزندان خود تصویر گردیدم
دعای من شده درخواست مرگ از خداوندم
خدا داند که از دنیای فانی سیر گردیدم
- پنج شنبه
- 12
- دی
- 1398
- ساعت
- 23:1
- نوشته شده توسط
- اسماعیل تقوائی
- شاعر:
-
اسماعیل تقوایی
ارسال دیدگاه