خبراومد امروز باز سرزده
گرفته دلم وای حالم بده
که این بار فرماندمون رفته و
که این بارفرمانده پرپرشده
یه دلداده جز مهردلدار خود
نداره به هیچ فکری وابستگی
یه پات توعراق ویه پات سوریه
آره عاشقی داره آوارگی
شهیدا همه دورتو میگیرن
ولی حال ماتوی دنیا بده
شهیدا به همدیگه دارن میگن
ببینید حاج قاسمم اومده
یه عمری تو انقدر گفتی حسین
باید مثل شیب الخضیب جون بدی
شبیه امامت به دور از وطن
تو خاک عراق وغریب جون بدی
از اون حال چشمات مشخص میشد
فداییه این راه مولا میشی
آخه عاشقا مثل معشوق میشن
معلوم بود که تو اربا اربا میشی
تاانگشترت رو تودستت دیدم
نمیدونم انگار گریه م گرفت
توی کربلا بردند انگشترو
اومد ساربون و چه محکم گرفت
توی زینبیه چی گفتی مگه
شهادت واسه ت اینجور امضا شده
توی روزایی که برا زینبه
دره رحمت حق به روت واشده
بزرگ مرد تاریخ این سرزمین
شهادت برازندشه حقشه
نوش جونت اینجوری پرپرشدن
حاج قاسم شهادت مبارک باشه...
راسی وقتی اربابو اونجادیدی
ببر این سلامو برای حسین
تورفتی دیگه کی بره واکنه؟
برا ما راه کربلای حسین
نگو دیگه بسته میمونه همش
مسیر زیارت برا نوکرا
به ارباب بگو بی حرم میمیریم
یه کاری بکن واسه ی کربلا
دلم تنگه حالم مشوش شده
نمیدونم اصلا گرفته دلم
عجیب دلهره افتاده تو دلم
الهی که الان میرفتم حرم
آخه زندگیِ بی کرببلا
نمیشه محاله مگه راحته
دارم جون میدم این شبا میبینم
که مثله بقیع کربلا خلوته
ولی خوش به حالت فرمانده که
تنت رو یه سر کربلا میبرن
چی بهترازاین محضر بی کفن
تو رو پاره تن سر جدا میبرن
شدی اربا اربا ولی پیکرت
نمیمونه توگرمای ِ آفتاب
بازم شکر رفتی و مثل بی بی
اسیری ندیدی شبیه رباب
تعهد میدیم میمونیم با ولی
خونت رو نمیذاریم هدر بره
ماپای دفاع از حرم میمونیم
تاجایی که از پیکرا سر بره
شهادت تو ایام فاطمیه
همینه تو آتیش تو هم سوختی
ولی قبل این سوختن تو عراق
یه عمره تو دل با یه غم سوختی
تو سوختی ولی ناموست سالمه
توایرانه و هیشکی اونو ندید
امون از مدینه یه روز مادرم
جلو چشم مولا چه زجری کشید
محمدرضا
- جمعه
- 13
- دی
- 1398
- ساعت
- 10:30
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
ناشناس ؟؟؟
ارسال دیدگاه