• سه شنبه 15 آبان 03


منم آن زهره که دستان ستم تارم کرد

1550

#حضرت_زهرا_شهادت
#فاطمیه


منم آن زهره که دستان ستم تارم کرد
جا چو ابر سیهی بر مه رخسارم کرد

کس عیادت زمن خسته و بیمار نکرد
تا اجل آمد و آسوده از این دارم کرد

گر چه از داغ پدر سوختم اما به خدا
خون به دل بی کسی شوهر بی یارم کرد

رو زدم بر همه تا حق علی را گیرم
غربتش دربه در خانه انصارم کرد

بضعه پاک نبی بودم و دشمن اخر
به چه جرم و گنهی این همه آزارم کرد

لگد آنگونه به در زد که پهلوم شکست
بشکند پاش چنین دست به دیوارم کرد

منکه از خانه برون پا ننهادم هرگز
این غریبی علی بود که ناچارم کرد

رفته بودم گره از کار علی باز کنم
قنفذ آمد وسط راه گرفتارم کرد

دست او باز نشد دست من از کار افتاد
دست بشکسته خجالت زده از یارم کرد

#عبدالحسین_میرزایی

.

  • دوشنبه
  • 16
  • دی
  • 1398
  • ساعت
  • 3:47
  • نوشته شده توسط
  • عبدالحسین

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران