یا فاطمه الزهرا(س)
درخورد لگد فاطمه درپشت در افتاد
از ناله او بر همه عالم شرر افتاد
میخ در و پهلوی بهین بانوی عالم
زهرا به فغان آمد ویاد پدر افتاد
وای از گل وآن غنچه ی نشکفته ی پرپر
بیچاره علی شد چو برآنها نظر افتاد
دستان علی بسته وچشمان علی خون
شرمنده ی زهرا شد واز او سپر افتاد
آمد نگذارد که علی را ببرندش
بر بازویش از حمله ی دشمن اثر افتاد
طفلان همه گریان شده وزینب دلخون
بیهوش در آغوش غمین پدر افتاد
آن خانه که همواره پر از نور خدا بود
سیل غم واندوه در آن جلوه گر افتاد
شعر:اسماعیل تقوایی
- چهارشنبه
- 18
- دی
- 1398
- ساعت
- 14:36
- نوشته شده توسط
- اسماعیل تقوائی
- شاعر:
-
اسماعیل تقوایی
ارسال دیدگاه