• دوشنبه 3 دی 03


سردار سلیمانی

1305

چون بغض که در گلو گرفتار شده  

 انگار جان بر سرم آوار شده    

  با رفتن تو شیعه به خود آمده است   

  یک طایفه از خواب تو بیدار شده  

   این مرگ برای تو عجب آسان بود  

   این مرگ برای ما چه دشوار شده    

  از اشک حسین عصر خود . فهمیدم       

    تنگار که خیمه بی علمدار شده   

  ای جلوه ی روضه های عاشورایی   

     در جسم تو صد روضه پدیدار شده   

  ای صاحب ذولفقار ای مرد نبرد     

    برخیز که وقت رزم و پیکار شده        

  مالک.جز علی کسی تورا درک نکرد      

   تاریخ عجب دوباره تکرار شده      

     عالم همه چون ملک سلیمان شده است  

  دنیا همه تحت امر سردار شده  

  ما منتظر ظهور آن منتقمیم  

    این راه ظهور است که هموار شده 

گفتیم که انتقام خواهیم گرفت 

  چون بغض که در گلو گرفتار شده

  • چهارشنبه
  • 18
  • دی
  • 1398
  • ساعت
  • 17:11
  • نوشته شده توسط
  • حسین فرجی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران