پاشیدی خاک غم رو قلبم/بذر عزا تو سینه کاشتی
با سر و روی خونی رفتی/ خون به دل همه گذاشتی
شیرینی وصلو چشیدی/جرعه ای از عسل گرفتی
پِی شهادت بودی آخر/ شهادتو بغل گرفتی
چه جوری باور کنم غمت
بلای جونم شده دیگه
سایه ی تو نیست روی سرم/پاشو سردار
رفتی و با رفتنت دلا
دوباره کرببلا شده
داغ دلم رو کجا بگم/ پاشو سردار
خسته نباشی ای دلاور/ اجر تو با مادر ارباب
تو شب جمعه پر کشیدی/ که برسی محضر ارباب
تا زنده بودی که نذاشتی / غم به دل حرم بیفته
الهی من بمیرم اما /نبینم این علم بیفته
خالی نبود پشت رهبرو
یه تنه بودی یه لشکرو
چه جوری این آشیونه رو/می ذاری میری
مدافعای حرم ببین
بچه ها شون باز یتیم شدن
این همه بعض شبونه رو/می ذاری میری
خوش به سعادتت که زهرا/ منتظرت می مونه حالا
زودتر از فاطمیه امسال/کوچه سیاه پوشونه حالا
حالا که فاطمیه نیستی/ چقده این دلم گرفته
روضه میخونم از زبون/ یه پهلوون غم گرفته
صدای لالایی هات هنوز
فاطمه پر کرده خونه رو
لالا لالا محسنم بخواب/عزیز مادر
عوض من فاطمه ببوس
گل روی محسن منو
از غم دوری هر دوتون/میسوزه حیدر
- شنبه
- 28
- دی
- 1398
- ساعت
- 14:54
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
مظاهر کثیری نژاد
ارسال دیدگاه