وای منو وای منو ، وای من و وای من
من بودم و میخ در و ، سینه زهرای من...
محکم لگد زدن به در ، با این که می دونستن
برای وا کردن در ، فاطمه رفت جای من
نه این که تنها یک نفر زمین خورد
مادر زمین خورد و پسر زمین خورد
فضه برا کمک رسید و حیدر
دو سه قدم مونده به در زمین خورد
(ام ابیها حضرت زهرا)(2)
?⚫️⚫️⚫️?
افتاده بودم رو زمین، افتادنت رو دیدم
گلهای برجسته روی ، پیراهنت رو دیدم
برام سئوال بود که چرا ، دست به کمر راه می ری
جواب گرفتم وقتی که ، زخم تنت رو دیدم
غبار غم رو پس بزن برا من
غمِ تو واسه ی علی زیاده
یه کم دیگه نفس بزن برا من
کمِ تو واسه ی علی زیاده
(ام ابیها حضرت زهرا)(2)
اسما بریز آب روان ، به روی گلبرگ من
شب فراق فاطمه ، شده شب مرگ من
پشتمو خالی می کنی ، قوت قلبم زهرا!
خونه خرابم کردی ای ، ملیکه ی ارگ من
شعله به قلب من زدی و رفتی
مونده علی و غصه ی جدایی
ساختی با این همه بدی و رفتی
سخته بدون تو برام ، خدایی
(ام ابیها حضرت زهرا)(2)
از فرط گریه شوهرت ، با چشم تار راه می ره
تو نیستی تو خونه و من ، دلم هزار راه می ره
روزی سه بار برا نماز ، به سمت مسجد می رم
قاتل تو جلو چشام روزی سه بار راه می ره
چادرتو روی چشام می ذارم
آخ تو رو از من بی گناه گرفتن
هی غصه روی غصه هام می ذارم
رفیقمو نیمه ی راه گرفتن
(ام ابیها حضرت زهرا)(2)
- شنبه
- 28
- دی
- 1398
- ساعت
- 14:58
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
مظاهر کثیری نژاد
ارسال دیدگاه