حرومی با لگد زد سر به زهرا
میمیره با همون یک ضربه زهرا
چه بد چسبیده میخ در به زهرا
آه واویلا
الهی امشب دعا بگیره
الهی زهرام شفا بگیره
عزیز من رو ازم گرفتید
عزیزاتونو خدا بگیره
(نرو بانوی خونه علی
بری میلرزه شونه ی علی)
خوشیهامو چش مردم گرفته
اونی که پشت در هیزم گرفته
انتقام از غدیر خم گرفته
آه واویلا
زمین افتاده زدن نداره
یه جای سالم بدن نداره
رو چادر این قدر لگد نذارید
حسن طاقت دیدن نداره
(نرو بانوی خونه علی
بری میلرزه شونه ی علی)
در اومد ناله ی جانکاه زهرا
پیچیده توی کوچه آه زهرا
میدونستن که پا به ماهه زهرا
آه واویلا
غم زهرا خون به جگرم کرد
میون غم ها غمگین ترم کرد
الهی میشکست دست مغیره
میون کوچه بی یاورم کرد
(نرو بانوی خونه علی
بری میلرزه شونه ی علی)
- شنبه
- 28
- دی
- 1398
- ساعت
- 15:25
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
مظاهر کثیری نژاد
ارسال دیدگاه