• جمعه 2 آذر 03


متن شعرزمینه امام حسن(ع) -(باد... روی تربت خاکی میاد میکنه غمامون و زیاد )

1693
4

باد...
روی تربت خاکی میاد 
  میکنه غمامون و زیاد 

آرزوش همینه 
نوکرت ببینه ، 
یه روزی تا مدینه میاد 2


من....
با یه دنیای داغ و محن 
    یه اُویسم از اهل قرن
 که تو هر مصیبت
میشه زمزمه ی
 ، لبِ من یا امامِ حسن2  


آرومه،
 از بغض تو گلوش معلومه،
 امام حسن چقدر مظلومه
 اسیر اون زنِ ملعونه


 محزونه
 دوچشمایی که پُر بارونه،
 رو لبهایی که لخته خونه
 به یاد کوچه ای میخونه...


 اصلا بیا منو بُکش
یا که سر منو بزن
 اما دیگه جلو چشام 
 مادرمو سیلی نزن... 


وای از غمه دل حسن4



زهر...
زده شعله به آقای شهر
 ندیده غمی اینجوری دهر
ولی روضه میخونه برا لب تشنه ی 
کشته ی بین دو نهر


  فاش...
 داره روضه میخونه نگاش   
  داره میریزه اشک چشاش 
لا یومََ کیومُک یا اباعبدالله و میخونه براش


 میباره
که زینبش میشه آواره،
 یه روز میاد حسین بی یاره
بی اکبر و بی علمداره


تنهایی
تو میمونی و نامردایی،
 جلو چشای تار زینب
 هلال روی نیزه هایی



فرزندای همینایی
  که مادرِ مارو زدن
یک روز میاد کرببلا
بچتو سیلی میزنن


واویلا از غمه حسین4

  • سه شنبه
  • 1
  • بهمن
  • 1398
  • ساعت
  • 12:52
  • نوشته شده توسط
  • سید محمد حسینی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید


حجم فایل 965.20 KB
تعداد بازپخش 321
تاریخ بارگذاری سه شنبه 1 بهمن 1398 09:24

ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران