• دوشنبه 3 دی 03

 امیرحسین سلطانی

زمزمه یا زمینه شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها،زبانحال -(بیت الاحزانه خونمون)

603

بند1

بیت الاحزانه خونمون
مادرم حالش وخیمه
سر سجادش این شبا
دعای رفتن میخونه

امیدی نیس به موندش
مادرم حالش وخیمه
بِهِم همسایه ها میگن
مادرت دیگه نمیمونه

بی حال و بی،جون افتاده،یه گوشه مادر
می میرم هر،بار می بینم،بیهوشه مادر
وقت نماز،چون پیرهنش،خونیه هر بار
اون پیرهنی،که شستم و،میپوشه مادر

براش دعا کنید،که بگیره شفا
نره از خونه و،بمونه پیش ما


(مادرم مادرم)


بند2

ببار ای آسمون ببار
مادرم حالش وخیمه
زوده از بینمون بره
آخه اون خیلی جوونه

توی تب میسوزه تنش
مادرم حالش وخیمه
همه واسش دعا کنید
تا ایشالله که بمونه

ای وای من،دیگه به لب،جونش رسیده
از شدت،درد این شبا،رنگش پریده
کاشکی همه،این اتفاقا،توی خواب بود
دیشب دیدم،که مادرم،حالش خراب بود

براش دعا کنید،که بگیره شفا
نره از خونه و،بمونه پیش ما


  • سه شنبه
  • 1
  • بهمن
  • 1398
  • ساعت
  • 15:6
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید


حجم فایل 497.31 KB
تعداد بازپخش 52
تاریخ بارگذاری سه شنبه 1 بهمن 1398 11:36

ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران