کمر سامرا رو باز،می شکنه داغ عظیمی
داره روی سر مهدی،میشینه گَرد یتیمی
بعد بابا،دیگه کم کم،
بی کَسی هاش شروع میشه
غم غربت،به کنارش،
میمونه تا به همیشه
می لرزه بُغض صداش
می لرزه اشکِ نگاش
می لرزه کنار بستر شونه هاش
"واویلا غریب امام عسکری"
〰〰〰〰〰
عسکری شد لقبش چون،زندونی بوده تو لشکر
گل نرگس می سوزه آه، از غریبی نشد آخر...
...حتّی یکبار،بره باباش،
حرم و کعبه زیارت
به جا سعیِ،صفا مروه،
یه عمری بود تو اسارت
کعبه هم دلتنگشه
کعبه هم چی میکشه؟!
کعبه هم نشد که زائرش بشه
"واویلا غریب امام عسکری"
〰〰〰〰〰
مثه پروانه ای دورِ،بستر بابا میگرده
کاسه آبی برا رفعِ، عطشش آماده کرده
امّا تا خورد،لب کاسه،
به لب و دندون بابا
انگاری خوند،برا مهدی،
روضه ی خیزرون آقا
یا جداه خونین دهن
یا جداه ای بی کفن
یا جداه ای کشته ی دور از وطن
"واویلا غریب امام عسکری"
- سه شنبه
- 1
- بهمن
- 1398
- ساعت
- 16:27
- نوشته شده توسط
- سید محمد حسینی
- شاعر:
-
عبدالله باقری
ارسال دیدگاه