• شنبه 1 اردیبهشت 03

 سید پوریا هاشمی

متن شعر حضرت زهرا(ع) -(صبحت بخیر! همسر من!هم قطار من!)

1834
4

صبحت بخیر! همسر من!هم قطار من!
یکروز دیگر است که هستی کنار من..

شکرخدا!گمان کنم امروز بهتری!
پیراهن جدید مبارک! بهار من!

نان که تو می پزی چقدر مزه میدهد!
نان پخته ای که سر برسد انتظار من

از آتش تنور کمی فاصله بگیر!
آتش بد است با من و با روزگار من..

مثل قدیم باز "علی جان" صدام کن
دستی بکش بروی دل بی قرار من

زهرا! برات لقمه گرفتم!قبول کن!
روزه بس است آب شدی روزه دار من!

افتاده ام‌ به پات!بمان!جان من بمان!
رحمی بکن به گریه اطفال زار من

اسما!برای خانه دوتابوت لازم است..
مرگ من است لحظه ی مرگ نگار من

من‌ بودم و کسی به تو با تازیانه زد؟!
تا عرش رفت آه دل ذولفقار من

روز دهم قرار من و تو دم غروب
وقتی که خورده است به مقتل گذار من

وقتی که شمر رفته روی سینه حسین
سر میبرد مقابل چشمان تار من

خولی و زجر و شمر و سنان دور زینبند
وای از غرور دختر ناقه سوار من

  • چهارشنبه
  • 2
  • بهمن
  • 1398
  • ساعت
  • 17:5
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران