بند اول:
فاطمه کوثرم
مظلومه همسرم
حیدر فدای تو بشه زهرا
ای قد کمونِ من
آرومِ جونِ من
از داغِ تو چشام شده دریا
پاشو جوونِ من
ای مهربونِ من
بی تو علی شده تک و تنها
از روزی که تو رفتی زهرا
همدمِ من شده دلِ چاه
بعده تو دنیام دیگه تیرَس
خسته شدم از زندگی، آه
وقتی که میدادم تو رو غسل
کبودیه بازوتو دیدم
چرا بهم نگفته بودی؟
پاشو ببین دیگه بریدم
بدونِ تو روز و شبام
یه لحظه ی خوش نداره
ردّه خونِ سینت هنوز
رو میخ و در و دیواره
امون از این زمونه وای
بند دوم:
آهٍ لِفاطمه
فِي الْقبرِ نائِمه
آهٍ لِزينبٍ وَ لِحيدر
اَلْضِلعُ في التُّرابْ
يَشْكيْ لَنَا الْمُصابْ
يَرْ وْي لَنا مَصائِبِ كوثر
اَلْبابُ وَ الْوَتَد
وَ الْدَمُّ قَد جَمَد
جبريلُ في نَحيبِهِ اَجْهَر
اَصْبَحَ حيدرٌ غريبُ
وَ قَلبُهُ الدّامي كَئيبُ
يُنادي يا اِبْنَةَ طاها
اَزجَرَ قَلبيَ النَّحيبُ
تَهَشَّمَ ضِلْعُكِ وَ اللّه
وَ لَمْ اَكُنْ بِجَنْبُكِ آه
و عِنْدَ تَغْسيلُكِ قَد بان
ضِلْعُكِ مَكسورٌ اَوَيْلاه
ماتَ وجودي بَعدُكي
وَ قَد عَشَقْتَ لِحْدُكي
يا حسرَتي عَلَى التُّراب
حينَ يُغَطّي خَدُّكي
آهٍ عَلَى الزّمانِ آه
بند سوم:
درگیرِ حسرتم
از قَدرِ غربتم
قلبم ازین شکسته و خونِ
پیشِ مزارِ تو
بالای قبرِ تو
نشد بذارم حتی نشونه
حالا که رفتی و
واست بذار بگم
بی تو دیگه سوت و کورِ خونه
چیکار کنم وقتی که زینب
بهونه ی تو رو می گیره
برا شفات میکُنه هر شب
دعا با اینکه خیلی دیره
اینکه دیگه نیستی تو خونه
زینبِ تو نداره باور
هنوز قبول نکرده اینو
یتیم شده نداره مادر
توی خیالش هنوزم
میکنه درد و دل باهات
تو رو میگیره تو بغل
میشینه روی زانوهات
امون از این زمونه وای
یاحسین(طاها تحقیقی)
ناصر آلبوعبید
سید مرتضی پیرانیان
- سه شنبه
- 8
- بهمن
- 1398
- ساعت
- 11:43
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
طاها تحقیقی
ارسال دیدگاه