چوب واسه گهواره آوردم شد تابوتت ای وای
حالا کی بعد از تو تکیه گاه حیدرت باشه
جلو چشمای من بین دیوار و در بودی و
دیدم داره خون سینت رو دیوارا میپاشه
تو واسه من گریه میکنی و من واست زهرا
یادم نمیره اون شلوغیای پشت در رو
تو میگفتی قُتِلَ ما فی اَحشایی یافضه
آتیش تو رو میسوزند و تو سینه ی حیدر رو
تو تنها بودی
علی تنها بود
دلم واویلا واویلا واویلا
حسین و زینب
حسن و کلثوم
همه وا اما وا اما وا اما
عجب میخی بود
چه غوغایی کرد
بگو یا زهرا یا زهرا یازهرا
بند دوم
نزن حرف رفتن دنیای حیدرت میپاشه
نزار این بغضی که مونده تو سینه ی من واشه
وقتی سلام حیدر نداره جوابی حتی
باید یکی تسلای خاطر حیدر باشه
پهلو به پهلو میشی آهتو میشنوم زهرا
تو جوونی وقتی پا میشی دست به کمری تو
چشم وا میکنی سراغ زینبتو میگیری
نکنه واقعا میخوای بی حیدرت بری تو
کفن آوردی
دل زینب ریخت
میگه واویلا واویلا واویلا
میگه حرف اون
دم آخر رو
نزن وا اما وا اما وا اما
سفارش کردی
برا اون بوسه
بگو یا زهرا یازهرا یازهرا
بند سوم
یه دفعه زینب غش میکنه یدفعه تو زهرا
گمونم وا کردی روضه های ته گودالو
شاید گفتی از اون پیراهنی که میشه غارت
یا روضه های اون تنی که شده لگد مالو
گریز روضه رو به کجا میرسونی زهرا
به اونجا که تقسیم میکنیم کارامونو از نو
من بالای سرش میشینم و میگم واویلا
پایین پاهاش بُنَییّ قتلوک میگی تو
حسینم بی سر
ته گوداله
میگه وا اما و اما واما
یکی با نیزه
یعده با پا
حسین واویلا واویلا واویلا
میگیره زینب
رو سر دستاشو
میگه یازهرا یازهرا یازهرا
اجرا کربلایی مجتبی مهدیپور
- سه شنبه
- 8
- بهمن
- 1398
- ساعت
- 11:46
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
خادم زینب
ارسال دیدگاه