زبانحال حضرت امیرالمومنین علی ع
____________________
در آن هیاهوی در و هنگامه ی دودای کاش چشمم جای دستم بسته می بود
از دست دادم محسنم را سوختم سوخت
داغی به داغم رفتن زهرایم افزود
می ترسم از دنیای بی زهرا خدایا
من را بگیر از مردمان بی وفا، زود
دیوارها بغضی درون سینه دارند
در کوچه های سر به مهر ماتم اندود
شهر مدینه خاطرات تلخ من شد
من خستم از این شهر سرد غربت آلود
- چهارشنبه
- 9
- بهمن
- 1398
- ساعت
- 1:52
- نوشته شده توسط
- قاصد
- شاعر:
-
جابر عابدی
ارسال دیدگاه