با رفتنت منو، خونه خراب نکن
جوابمو بده، منو جواب نکن
فاطمه بدون تو، که یاری نمیمونه برام
تو اگه بری دیگه، تمومی نداره غصههام
بیتو بهارم شبیه فصل خزونه
روزای بیتو مث شام غریبونه
من بیتو میمیرم، من به تو وابستهم
آه نرو زهراجان، آه نرو از دستم
............................................
با گریهکردنت، خجالتم نده
برای رفتنت، منو قسم نده
راضی نمیشه علی، که رفیق نیمهراه بشی
سخته ببینه علی، شهیدهی بیگناه بشی
آتیش فتنه سوزونده زندگیمونو
هیچکی نفهمید غمِ این قدّ کمونو
آه دیگه باور کن، از مدینه خستهم
آه نرو زهراجان، آه نرو از دستم
............................................
کی گفته جای تو، میون بستره
توروخدا نگو، شبای آخره
با چه دلی آخه من، وصیت تو رو گوش کنم
فاطمه مگه میشه، غم تو رو فراموش کنم
تا که با گریه میگی از غسل شبونه
باز در و دیوار برا من روضه میخونه
آه که پریشونِ زخمای تو هستم
آه نرو زهراجان، آه نرو از دستم
- پنج شنبه
- 10
- بهمن
- 1398
- ساعت
- 9:59
- نوشته شده توسط
- سید محمد حسینی
- شاعر:
-
حمید رمی
ارسال دیدگاه