• یکشنبه 2 دی 03

استاد سید هاشم وفایی

متن شعر حضرت ام البنین(س) -(ای زن مرد آفرین روزگار)

997

زن مرد آفرین

ای زن مرد آفرین روزگار
اسوة تقوا وایثار و وقار

ای به ایمان وشرافت پایبند
آل عدنان را توکردی سربلنـد

ای نسیم مهربان سرنوشت
یافتی ره تا به گلزار بهشت

شاد شد از توخداوند ورسول
مادری کردی به گلهای بتول

ریشه دارد در دلت صبرویقین
ای گل صبرو یقین ، ام البنین

ملک دل را مهر تو تسخیر کرد
زینب کبری زتو تقدیر کرد

ازعلی تا معرفت آموختی
چشم بـر راه ولایت دوختی


جلوه هایی جاودانی یافتی
رتبه های آسمانی یافتی

نام تو با نام مولا دلگشاست
همدم مشگل گشا، مشگل گشاست

چارگل درگلشن تو وا شدند
خاکبوسان گل زهرا شدند

توصفا دادی گل احساس را
تو ادب آموختی عباس را

ای که پیچیده ه همراه صبا
ازمدینه بوی تو  تا کربلا

احترامت را کنار علقمه
پاسخی زیبا رسید از فاطمه

کرد محکم با شما پیوند خود
خواند عباس تو را فرزند خود

دست عباس توچون درعلقمه
فرش ره شد پیش پای فاطمه
۷
گشت از نـور حسینی منجلی
بوسه زد براو حسین بن علی
کاروان چون در مدینه راه یافت
زینب کبری به دیدارت شتافت

هردوهمچون لاله ها افروختند
هردو چون شمع محبت سوختند

ای به قربان دل بیدار او
شد مدینه صحنة   پیکار تو

بذر اشکی را که تو می کاشتی
حاصل از آن ناله برمی داشتی

اشک وخون می ریختی ازهردوعین
زیر لب با ناله می گفتی حسین

گاه می گفتی گل احساس من
ای علمدار وفا، عباس من

این شنیدم با عمود آهنین
روز عاشورا شدی نقش زمین

گرتو دستی دربدن می داشتی
یک تن ازدشمن بجا نگذاشتی

نیست دراین سینه تاب گفتگو
ای«وفایی»گریه کن چیزی مگو

  • چهارشنبه
  • 16
  • بهمن
  • 1398
  • ساعت
  • 10:43
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران