• دوشنبه 3 دی 03


اشعار شهادت امام جواد (ع) ( يکي بود يکي نبود زير گنبد کبود )

4255
4

يکي بود يکي نبود زير گنبد کبود
روي بوم خونه اي يه بدن افتاده بود
غربت و بي کسي از حال و روزش حاکي بود
آخه خوني بود لباش آخه موهاش خاکي بود
جگرش پاره شده همه ي تنش کبود
گوئيا که پيکرش به يه زهري سوخته بود
پيدا بود که با چشاش کسي رو صدا زده
روي خاکا غلطيده خيلي دست و پا زده
چي بگم که از غمش خون ز ديده ها مياد
آخه قصه ي منه روضه ي امام جواد
نمي گم از ستم ام فضل بي حيا
آخدا حرف مي زنم از وفاي کفترا
کفترا پر مي زدند همگي بالا سرش
تا ز آفتاب نسوزه بدن مطهرش
اما کاشکي آخدا کفتراي با وفا
مي بودند تو کربلا مي بودند تو قتلگاه
جاي زينب غمين به حسين غرقه خون
همگي با پراشون مي زدند يه سايه بون
آخه زينب نتونست پيش داداش بمونه
زدن و کشوندنش به زور تازيونه

  • دوشنبه
  • 17
  • مهر
  • 1391
  • ساعت
  • 3:40
  • نوشته شده توسط
  • مرتضی پارسائیان

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران