جرعه جرعه تشنۀ شهادتمُ
تشنهام به خون خصم آل علی
سرنگونی رژیم آلِ یهود
این همیشه بوده رسم آل علی
ای که تا همیشه سر به زیر خیبری
پشت قلعهاند شیعههای حیدری
تا نماز جمعه در حریم بیت قدس
مانده یک خروشِ یا حسین دیگری
بشنو از میان لشکری که آمدهست
این صدای پای ارتش محمد است
آمده به جنگ مرحبِ یهودیان
یک علی که سید از دیار مشهد است
«حزبالله هُمُ الغالبون»
قطره قطره خون کودکان یمن
همچو سیل میرود به سوی ریاض
مژده مژده ای خمینی روح خدا
تیغ تو رسیده تا گلوی ریاض
ای که تا همیشه خار چشم دشمنی
باغبان نخل انقلاب بهمنی
کاخ دشمنت چنان کَفیست روی آب
کوخ تو ولی چنان کوه آهنی
دشمنت اگر سرش به زیر مانده است
امّتت اگر که با غدیر مانده است
آن که بود امیر، اگر امیر مانده چون
پای نهضتت علی چو شیر مانده است
«حزبالله هُمُ الغالبون»
امّتی که مانده در پناه حسین
تن نمیدهد به فتنههای یزید
در قلوب شیعیان هراس نبُوَد
از قماربازهای کاخ سفید
خوردهاید اگر میان منطقه شکست
بند ائتلافتان اگر ز هم گسست
با اطاعت از ولی به کوری شما
شیعه فاتح نبرد اقتصادی است
امت خمینی از جهاد خسته نیست
شیعه از ندای اتّحاد خسته نیست
مردم از مدیر ناتوان خستهاند
ورنه اصل روح اقتصاد خسته نیست
«حزبالله هُمُ المُفلِحون»
وای اگر که سوی قبضههای جهاد
دست شیعیان بوتراب برود
کور خواندهاید اگر گمان بکنید
قدس پایتختتان حساب بشود
هر معامله که میشود خیالی است
قدس سهم مردم همین حوالی است
روح غزّه روح عزّت و شهامت است
دست او اگرچه از تفنگ خالی است
سرپناه شیعیان امام مهدی است
شیعه تیغ خارج از نیام مهدی است
آخرین کلام شیعیان همین و بس
قدس پایتخت صبح و شام مهدی است
«حزبالله هُمُ الغالبون»
- چهارشنبه
- 16
- بهمن
- 1398
- ساعت
- 11:17
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
ارسال دیدگاه