لحظه های آخره
مادر چشم براهتم
با یاد کرب وبلا
از گریه بی طاقتم
مادرتوخونجگره عباس
از غم تو با خبره عباس
کی باورش میشد بگن
ام بنینـ بی پسره
روضه هاتو میخونن برام
روضه تیر و مشک و علم
از خجالت تو گفتی حسین
جسم من برنگرده حرم
بنددوم
عباسم خیلی ازت
ممنونه ام بنین
پیش پای فاطمه
افتادی روی زمین
تموم نمیشه گریه هام عباس
در نمیاد دیگه صدام عباس
مصیبت تو وحسین عباس
ببین چیکار کرده باهام
طاقتش رو ندارم بهم
حق بده آخه من مادرم
مثل زهرا برای حسین
خاک میریزم هنوز روسرم
بندسوم
بستس راهه نفسم
قلبم لبریزِ غمه
واست خون گریه کنم
وللهِ بازم کمه
تو آبرومو خریدی عباس
دل از زمونه بریدی عباس
رفتی کنار فاطمه عباس
به آرزوهات رسیدی
گریه های دمه آخرت
قلبه زینب رو کرده کباب
هر کاری کردی آخر نشد
آب بیاری برای رباب
بند چهارم
شنیدم که تشنه لب
جون دادی عزیز من
واسه یاری حسین
افتادی عزیز من
شکسته شد بال و پرت عباس
فدا سر حسین سرت عباس
شد برآورده همه ی
آرزوهای مادرت
من اگه غصه دار توام
عالمه غصه دار حسین
تو یه مادر عزادارته
اما مادر نداره حسین
گروه شاعرانه ها سبک
- چهارشنبه
- 16
- بهمن
- 1398
- ساعت
- 18:15
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
گروه شاعرانه ها سبک
ارسال دیدگاه