همرنگ پائیزه بهارم
تیره و تاره روزگارم
سر اومده صبر و قرارم
بازم / شده بارونی دو چشمای ترم
بازم / می بینم مادرم و برابرم
بازم - ای وای
بازم / زیر و رو کرده وجودم رو غَمِش
بازم / جگرم می سوزه از عُمرِ کَمِش
بازم - ای وای
غمش دلم رو داده بر باد
یه لحظه هم نرفته از یاد
مادرم و دیدم که افتاد
ای وای / با غم و غصه دلم شد همنشین
ای وای / مادرم با صورت افتاد رو زمین
مادر - ای وای
ای وای / جوری زد که دلِ بیچاره شکست
ای وای / قلب من شبیهِ گوشواره شکست
مادر - ای وای
تا با لگد در و شکستن
غرور حیدر و شکستن
حرمت مادر و شکستن
آتیش / از در و دیوار خونه گُر گرفت
آتیش / چادر مادرم و چطور گرفت ...
آتیش - ای وای
می سوخت / باغبون و غنچه و باغ و چمن
می سوخت / توی دود و شعله مادرِ حسن
می سوخت - ای وای
- دوشنبه
- 21
- بهمن
- 1398
- ساعت
- 11:36
- نوشته شده توسط
- سید محمد حسینی
- شاعر:
-
بهمن عظیمی
ارسال دیدگاه