بهارعشق
ای دل بيـا و پـاك تر از هر نسيـم بـاش
چون عطر گل ،به گلشن گل ها مقيم باش
چون بلبلان نغمـه سـرای بهـار عشـق
گـرم ثنـای گلشن جنّـت شميـم باش
درمـوسـم شكفتن گل بــانـوی بهشت
درشـادی محمّــد و آلش سهيـم باش
درگلشـن مــدينــه ی زهـرا و مصطفی
مهمان يك كـريمـه و جـود كريم باش
فيضی ببر ز سفـره ای از«يطمعـون» او
برخـوان جـود او چو يتيم و اسيــر باش
همـراه مهـر و ماه، درآن جلـوه گـاه نور
محــو تجليّـات خــدای عظيـم باش
آن جا كه طور وحی و سخن گفتن خداست
تـو روزه ی سكــوت بگيــر و كليـم باش
از آن سـرای معـرفت و عشـق و راستی
جـويـای چلچــراغ ره مستقيـم بـاش
بـا التفــات فـاطمــه در راه اهل بيـت
گوهرفروز خويش، چـوعقـل سليم باش
پيشانی ات بلند ،دراين سجـده گـاه عشق
در اين بهشت حُسن، به ناز و نعيم باش
مثل نسيــم صبـح«وفـایی»سفـرمكن
همچـون غبـار، بر در زهـرا مقيـم باش
- چهارشنبه
- 23
- بهمن
- 1398
- ساعت
- 10:15
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
استاد سید هاشم وفایی
سید صمد توکلی