چَشمِ نبی روشن
به جمالِ ماهیه که اومده دنیا
نورش میرسه تا عرش
اسمشو خدا گذاشته فاطمه زهرا
حوریه کوثر انسیه اطهر
راضیه زهرا ، مرضیه اَزهَر
ایها الصّدّیقه سلام الله
دختر احمد همسر حیدر
گهوارشه همه عالم
خدیجه میخونه لالایی
وقتی روی لب داره لبخند
میگه قربونش بره بابایی
بند دوم
انگار خدا میخواست
هنرش رو روو کنه تو خلقتِ زهرا
میخواست که توو محشر
بکنه ما شیعه ها رو دعوتِ زهرا
به زیر دِینش جنت اعلی
میکنه مارو دعا ایشالا
انقده دوسش داره شیعه چون
مادری کرده واسه ما زهرا
مادر یعنی که تنهامون
نمیذاره تو دو دنیا
من قول میدم عوض شم تا
مادرِ من هم بشه زهرا
بند سوم
حیدر همونه که
عشقش از اول خلقت تو دل زهراست
اصلا کراماتش
از شکافی که داره کعبه ی حق پیداست
کوره هر کی اونو نمیبینه
کرده حک این عشقو روی سینه
این ترک یعنی که خدا گفته
بی علی هرکی مُرده بی دینه
قلب کعبه یه عمره که
از عشق مرتضی زخمه
حیدر حیدر ولی الله ست
کوریه هرکی نمیفهمه
- جمعه
- 25
- بهمن
- 1398
- ساعت
- 22:57
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
خادم زینب
ارسال دیدگاه