باز درِ غیب زدم یا علی
سوختم از شوق تمنّا علی
.
نی ز غمت خون جگر ما شود
گوی به عزّا که معزّا شود
.
آب کجا در کف تو هو نگفت
خاک به چشم بشری کو نگفت
.
مادم تو هفت و شش و پنج و چار
عنصر و احساس و جهات و بحار
.
عیسی اگر پای نهد بر فلک
پای تو را هم نرسد نیست شک
.
این نه دهن چاکی و هتّاکی است
این شرف و شوکت لولاکی است
.
بی تو ز ارکان مربّع چه سود
بر تو ز کیهان مسدّس درود
.
تشنة پیشانی تو کوهِ نور
بیرخ تو نور کم از چشم کور
.
پاکتری پاکتر از روحِ آب
روح فدای تنت ای بوتراب
.
تاج لَهُ الملک تو را بر سر است
فیض هو الفوز تو را در بر است
.
نور جمال تو فتد چون به طور
طور پر آرد ز طرب چون طیور
.
سابقة شأن وجودی علی
پیشتر از سابقه بودی علی
.
ای که مقیّد به صفت نیستی
گر نئی عمّا یصفون کیستی
.
سورة نور است تو را هر نمود
سجدة سهو است مرا هر سجود
.
دولت تو دولت مالاینام
صولت تو صولت یحیی العظام
.
میفکن از روی به یکسو نقاب
تا ز حسد آب شود آفتاب
.
گر تو نئی معنی دین کیست دین
بیثمن مهر تو دین نیست دین
.
مالک دین مالک دین هم تویی
خانهنشین خانهنشین هم تویی
.
ای شده در پنجة تو کوه گرد
با رخ زهرای تو سیلی چه کرد
.
آن همه بر دور تو میگشت ماه
ماه چرا ماند و شدی یارِ چاه
.
کعبه و مسجد ز تو پر عطر و بوست
کعبه و مسجد شدنم آرزوست
.
ای که ز صد کعبه تو کیتا بهی
کعبه به اندام تو گوید زهی
.
«شاهی» از اسرار اگر دم زند
نوکر مولاست چرا کم زند
.
نوکر مولاست ولی شه پناه
شاه پناه است ولی روسیاه
.
نیم نگاهش کند ار بوتراب
روی سیاهش بشود آفتاب
.
- شنبه
- 26
- بهمن
- 1398
- ساعت
- 9:51
- نوشته شده توسط
- سید محمد حسینی
- شاعر:
-
عسگر شاهی اردبیلی
ارسال دیدگاه