• دوشنبه 3 دی 03

 حمید رمی

متن شعر ولادت امیرالمومنین(ع) -(بر پرده ی شب تا سحر افتاد)

954
3

بر پرده ی شب تا سحر افتاد
از دوش خلیلان تبر افتاد
از خجلت رویش قمر افتاد
در پای علی کعبه ترک خورد ، در افتاد
با نعره ی حیدر... ،
شیطان به روی خاک جهنم به سر افتاد
از پیکر هر شیردلی هم جگر افتاد
وَ جبریل صدا زد... ،
"با آل علی هرکه در افتاد ، ور افتاد"

چشمان فلک خواب ندارد
چون روی تو مهتاب ندارد
عالم دگر اسباب ندارد
کلاً دو جهان جز تو که ارباب ندارد
ای ساقی عالم... ،
در خمره کسی جز تو مِی ناب ندارد
آتش بزنیدم که دلم تاب ندارد
دیوانه ی عشقم ...،
"در مذهب من سوختن آداب ندارد"

در معرکه تکبیر تو عشق است
هم هیبت تصویر تو عشق است
دستان علم گیر تو عشق است
والله که در قلب فقط تیر تو عشق است
دیوانه به راه است...،
مجنون شدگانیم،وَ زنجیر تو عشق است
ما منتظر باده و تاخیر تو عشق است
وَ درمعرکه ی عشق...،
سر قابلتان نیست که شمشیر تو عشق است

  • دوشنبه
  • 28
  • بهمن
  • 1398
  • ساعت
  • 9:53
  • نوشته شده توسط
  • سید محمد حسینی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران