صبح ازل وقتی خدا تصمیم خلقت داشت
اول بنای خلقت نور ولایت داشت
آغاز کرد از نور طاها کار خلقت را
بگذاشت در صندوق عرش اسرار خلقت را
اسرار خلقت جلوه ی انوار زهرا بود
حتی خدا دلبسته ی دیدار زهرا بود
قران که نازل شد به قلب پاک پیغمبر
عطر عجیبی داشت با خود سوره ی کوثر
سرمست ( اعطینا ) مشام جان احمد شد
اینگونه بین انبیا خاتم سرآمد شد
شان نزول سوره ی کوثر نگاه او
می دید پیغمبر خدا را در نگاه او
انسیة الحورا تمام راز خلقت بود
لبخند او تصویری از اعجاز خلقت بود
آنشب خدا از گوهر خود رونمایی کرد
از شاهکار برتر خود رونمایی کرد
از زهره ای که کهکشان ها بر مدار اوست
منظومه شمسی همیشه وامدار اوست
( صَلّ لِرَبِّک ) گفت ، ( وَ انحَر ) خواند جبرائیل
تسبیح زهرا را مکرر خواند جبرائیل
زهرا که آمد قدسیان تکبیر می گفتند
آیه به آیه نور را تفسیر می گفتند
تفسیر قدر و آیه های هل اتی زهرا
گفتند تا آنجا که ( ما ادراک ما زهرا )
درک زمین بیچاره از فهم مقام او
در محضر ( لولاک ) ، عالم شد به نام او
شکر خدا در سینه مهر فاطمه داریم
با لطفش از اهریمنان کی واهمه داریم ؟
زهرا به ما آموخته یار ولی باشیم
با نقد جان خود خریدار علی باشیم
زهرا به ما آموخته رسم ارادت را
عشق و بصیرت را و مفهوم شهادت را
در زمره ی ( منّا ) ست هر کس شد مرید او
مثل سلیمانی که شد آخر شهید او
( سلمانُ منّا ) در سلیمانی تجلی کرد
در سیره ی سردار ایرانی تجلی کرد
افتاد پرچمدار اگر ، پرچم نمی افتد
یک لحظه بر ابروی لشگر خم نمی افتد
مرد خدا از فتنه ی شیطان نمی ترسد
کوهیم ، کوه از یورش طوفان نمی ترسد
از بس که پوشالی است ساز و برگِ آمریکا
یک روز خواهد دید دنیا مرگِ آمریکا
دشمن خودش از انتقام سخت آگاه است
( عین الاسد ) که کور شد ، این اول راه است
راهی که پایانش نماز مسجد الاقصی است
آری ! مسیر رود سمت وسعت دریاست
ما میوه ی توحید از باغ فدک خوردیم
از سفره ی مادر فقط ، نان و نمک خوردیم
غیر از حقیقت در کلام فاطمیون نیست
تسلیم و سازش در مرام فاطمیون نیست
تحریم را با جان خریداریم ، ذلت نه
شعب ابی طالب بله ، با کفر بیعت نه
رمز بقا را باید از مولا حسین آموخت
در مکتب او درس ( اِحدیَ الحُسْنَیَین ) آموخت
( هیهات منا الذله ) فریاد امام ماست
در موج خون جاری شدن حسن ختام ماست
- چهارشنبه
- 30
- بهمن
- 1398
- ساعت
- 9:57
- نوشته شده توسط
- سید محمد حسینی
- شاعر:
-
کمیل کاشانی
ارسال دیدگاه