بند اول
دل مژده بده یار اومد
واسه دل یه دلدار اومد
می باره گل از آسمون
چون بهار به تکرار اومد
اومده محمد شبه نبی امجد
گوهر ولایت جلوه ی نور ایزد
باقرالعلومه به اولیا سرامد
کاشف علوم غریبه اومده
کسی که صاحب علوم بی حده
شان و رتبش یکی با شان احمده
ابن المحمده ابن المحمده
یا باقرالعلوم...
بند دوم
امشب دل به دلبر دادم
بیشتر از هر شبی من شادم
حالم رو میدونه دلدارم
من محو پسر سجادم
اسمشه محمد نوه ی عزیز ارباب
یادگار عشقه واسه ی دلای بی تاب
حدیثاش نمونه س میشینه تو قلب احباب
کاشف علوم غریبه اومده
کسی که صاحب علوم بی حده
شان و رتبش یکی با شان احمده
ابن المحمده ابن المحمده
یا باقرالعلوم...
بند سوم
همنامه پیمبر اومد
شعبه ای ز کوثر اومد
امشب رو بیا شادی کن
باقر ابن الحیدر اومد
اسمشه محمد ابن الامیر نجف
گوهر ولایت پنهونه توی صدف
با حدیثاش میاد تو زندگی ها هدف
کاشف علوم غریبه اومده
کسی که صاحب علوم بی حده
شان و رتبش یکی با شان احمده
ابن المحمده ابن المحمده
یا باقرالعلوم...
- شنبه
- 3
- اسفند
- 1398
- ساعت
- 10:33
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
امیرحسین سلطانی
ارسال دیدگاه