دیگه از این زندگی سیرم واویلا۳
تو غریبی دارم می میرم واویلا۳
من غریب افتادم دورم از شهر و دیارم
کاش دمِ آخر سر رو پای زهرا بزارم
ماهمه بچهء پیمبریم
غنچهء باغ یاس پرپریم
داغ مدینه کشته ماها رو
ما غصه دار داغ مادریم
وای واویلا۲
ناله م از بی کسی بلنده واویلا۳
دشمنم قبر من رو کَنده واویلا۳
وای جوونیمُ عمرمُ بُرده خزون به غارت
وای یکی نیست تا برام بگیره بزم مصیبت
آی شیعه ها برام گریه کنید
برای بچه هام گریه کنید
به سامرا بیائید و واسه
گریهء بی صدام گریه کنید
وای واویلا ۲
خونه م آخر شد قفس من واویلا۳
نمیاد بالا نفس من واویلا ۳
وای با لبی پر خون مینالم غرق نوایم
وای یاد دست و پا زدن شاه سر جدایم
میزنم از شراره دست و پا
تشنه لبم بیاد کربلا
جاریِ اشک چشمای ترم
برای اون سر و طشت طلا
وای واویلا ۳
@angoorezarih
- سه شنبه
- 6
- اسفند
- 1398
- ساعت
- 12:28
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
مجتبی صمدی شهاب
ارسال دیدگاه