• دوشنبه 3 دی 03

 حسین نوری

امام_هادی علیه السلام زمینه -(چشم من کم‌سوشده کارم تمومه)

878

چشم من کم‌سوشده کارم تمومه
بغض غم‌چن وقته که توی گلومه

خسته شدم از این تبعید 
امید من شد ناامید
وفا ندارن این مردم

چی بگم از دست اینها
حکایت کوفه است اینجا
حیا ندارن این مردم

بعدعمری ببین آخر
کجاها من رو آوردن
شبیه عمه وجدم
منو بزم شراب بردن

امون ای دل امون دل

بند2

رسیده جون به لبم از دست دنیا
میخونم با هر نفس مدد یازهرا

یاد مدینه افتادم 
نمیره داغت از یادم 
روضه میخونم زیر لب

بشکنه دست اون نامرد
که صورتت رو نیلی کرد
جلوی چشمای زینب

به غرور حسن برخورد
که شدی روزمین پرپر
ملائک گریه میکردن
واسه چشم تر حیدر

امون ای دل امون ای دل

بند3

آسمون سامرا به رنگ خونه
دل من تو کربلاست خدا میدونه

شکر خدا شد تقدیرم 
با لب تشنه میمیرم 
میسوزم از زهر دشمن

اگه تک وتنها بودم
غریب سامرا بودم
درامونه ناموس من

لب گودالو میبینم 
پریشون خواهر افتاده 
ته  گودالو میبینم
از نفس مادر افتاده

امون ای دل امون ای دل

سبک:رضا باقریان
شعر:حسین نوری

  • سه شنبه
  • 6
  • اسفند
  • 1398
  • ساعت
  • 17:24
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید


حجم فایل 1.65 MB
تعداد بازپخش 60
تاریخ بارگذاری سه شنبه 6 اسفند 1398 13:57

ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران