مُحرم شدم اى يار به احرام قدم ها
مست است سراپاى من از جام قدم ها
با "ياعلى" اين سِيرِ منٓ إلحٓقِّ الى الحٓق
آغاز شد و عرش، سرانجام قدم ها
جارى است فرات از دو لب زمزم چشمم
در زمزمهء جوشش آرام قدمها
جبريل پرآورده و ميكال هم اسفند
گشتند ملائك همه خُدّام قدمها
از ارمنى و شيعه و سنى همه جمعند
وحدت شده گلواژهء احكام قدمها
بوسيده كرم دست كريمان عراقى
در كنگرهء عرشى إكرام قدمها
ياد آور فتح و ظفر زينب كبراست
اين پرچم افراشته بر بام قدم ها
خورشيدِ هدايت شود و چشمهء نور است
خاكى كه بلند است ز هر گام قدمها
برخاك نشانَد همه حُكام ستم را
اين خيزش بيدارى اسلام قدمها
"جاى من اگر شد به نيابت قدمى زن"
شد خواهش جاماندهء ناكام قدمها
- چهارشنبه
- 7
- اسفند
- 1398
- ساعت
- 17:36
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
سعید نسیمی
ارسال دیدگاه