بند_اول
پاشو ببین تو خونمون چه خبره امشب
همش میترسم دق کنم جلو چشم زینب
حالا منو دربه دری
حالا دیگه زهرا ندارم
امیدی به فردا ندارم
دیگه نا ندارم
شال عزای مادرتون بچه ها
رو شونه بزارید
رحم الله من قرا الفاتحه
تابوت بیارید
وای وای وای
بند_دوم
خدا مادرم را کجا میبرن
گمانم برای شفا میبرن
خدایا مادرم بازویش خستس..
پاشو نگاه کن که منم بعیده بمونم
شبیه مادر مرده ها تو حیاط خونم
دیگه نفسم رفته ولی
چشم های تو گریون هنوز
چادر تو گلگون هنوز
پره خونه هنوز
مادیگه جز خدا تو مدینه
بچه ها کسی رو نداریم
رحمه الله من برا الفاتحه
تابوت بیارید
وای وای وای
- پنج شنبه
- 8
- اسفند
- 1398
- ساعت
- 12:11
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
ارسال دیدگاه