دلم اسير دام تو ، نشسته ام به بام تو
چشمه ي چشم اشک من، روان شده به نام تو
*****
به عشق تو مشوّشم، ز غربتت در آتشم
بياد قبر خاکيت، ز سينه آه مي کشم
*****
نشسته ام بپاي تو، جوونيم فداي تو
بر سر و سينه مي زنم، به ماتم و عزاي تو
*****
در سفر کرببلا، تو ديده اي رنج و بلا
ز تيغ و نيزه ها شدي، به درد و غصه مبتلا
*****
خون چکيده ديده اي، قد خميده ديده اي
سر بريده ي به ني، دست بريده ديده اي
*****
زهر ستم چشيده اي، بار گران کشيده اي
به کوفه و شام بلا، زخم زبان شنيده اي
*****
زينب خسته ديده اي، دو دست بسته ديده اي
ز بامها به سنگ کين، سر شکسته ديده اي
*****
خروش و ناله ديده اي، داغ سه ساله ديده اي
ز ضرب سيلي و لگد، گلاب لاله ديده اي
اي رهبر من، دلبر من، يا امام باقر
اي شور عشقت، در سر من، يا امام باقر
مولا مولا نظري کن
*****
اي عشق من عشق پاک تو در لابلاي صدر من است
در آسمانهاي عاشقي روي تو ماه بدر من است
مهر رخ تو والشمس من موي تو شام قدر من است
از داغت اي گل، ياس و سنبل، ياسمن مي سوزد
لبريز ناله، مثل لاله، قلب من مي سوزد
مولا مولا نظري کن
*****
تو پادشاه قلب مني عشق تو اي گل حاصل من
مهر تو روح اميد من شوق مدينه در دل من
قبر تو ويران و بي حرم اين صحنه باشد مشکل من
عنايتي کن، سر بخاک، تو دمي بگذارم
شايد همانجا، در مدينه، از غمت جان بسپارم
مولا مولا نظري کن
*****
مي ميرم از غم که پيش تو سه ساله اي اي مولاي من
پاي برهنه بر روي خار ميزد صدا کو باباي من
بابا بيا با عمو ببين آبله کرده دو پاي من
در تاب و در تب، نيمه ي شب، اشکت شد روانه
مي زد به قلبت، تا به افلاک، شعله ها زبانه
مولا مولا نظري کن
- شنبه
- 22
- مهر
- 1391
- ساعت
- 11:23
- نوشته شده توسط
- مرتضی پارسائیان
ارسال دیدگاه