پشت در یک لشکر مادرم بی یاور
پیش چشمان علی حمله کردند به در
بی حیا ضربه نزن مادر ما حامله است
بیم دارم که رود میوه ی نارس ازدست
دشمن آتش افروخت پشت در مادر سوخت
میخ در داغ شدو سینه ی او را دوخت
از لگد لرزه به جان حرم افتاد ای وای
در خانه به روی مادرم افتاد ای وای
*******
شائق
اللّهم عجّل لولیک الفرج
- جمعه
- 16
- اسفند
- 1398
- ساعت
- 15:27
- نوشته شده توسط
- سادات
- شاعر:
-
محمود اسدی
ارسال دیدگاه