ای کاش که ای زندگی ام،زنده نمانم
ماندم چکنم بعد تو ای یار جوانم
ای فاطمه جانم ای فاطمه جانم
بردار سر از خاک و نظر کن سوی خانه
(زینب دو سه روز است شده بانوی خانه)۱
ای فاطمه جانم ای فاطمه جانم
از بعد تو ای یاور و ای ماه تمامم
با خنده فقط قنفذ دون داده سلامم
ای فاطمه جانم ای فاطمه جانم
من مُردم و زنده شدم آن لحظه ی غمبار
در غسل تو دیدم که رخت خورده به دیوار
ای فاطمه جانم ای فاطمه جانم
یادم نرود در پس در سوختنت را
دیدم دو سه شب پیش کبودی تنت را
ای فاطمه جانم ای فاطمه جانم
دیدم که عدو حمله به ناموس خدا کرد
از دامن من دست تو با ضربه جدا کرد
ای فاطمه جانم ای فاطمه جانم
******
شائق
اللّهم عجّل لولیک الفرج
- جمعه
- 16
- اسفند
- 1398
- ساعت
- 15:46
- نوشته شده توسط
- سادات
- شاعر:
-
محمود اسدی
ارسال دیدگاه