نخلِ خشکیده ترین را به رطب برگرداند
هر کجایی سر خود را به غضب برگرداند
پهلوانی که نمی خواست ولی با هر تیغ؛
شوکت نام عرب را به عرب برگرداند
بارها جنگ به دستان علی پایان یافت
تا پیمبر لب خود را روی لب برگرداند
فکر جبریل امین بود سر درس نبی؛
هرکجایی که زمان را به عقب برگرداند
مُهر را داد به سجاده ی خود یعنی که؛
ماه را بعد دوتا سجده به شب برگرداند
شب میلاد خداوند علی سرها را؛
به شب سیزده ماه رجب برگرداند
و پس از شصت و سه سال آخر سر تازه خدا
به علی منصب خود را چه عجب برگرداند
- یکشنبه
- 18
- اسفند
- 1398
- ساعت
- 13:42
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
مهدی رحیمی زمستان
ارسال دیدگاه