#سیدالکریم
مولای من اینجا برایم چون بهشت است
شکر خدا در طالع من این سرنوشت است
هر بار اینجا آمدم دردم دوا شد
انگار قلبم زائرکرب و بلا شد
هر بار اینجا آمدم با صد شگفتی
با مهربانی و کرم دستم گرفتی
هر جا که دستم از همه کوتاه می شد
یادردو غم ها بادلم همراه می شد
دلخوش به این بودم که مولایم کریم است
شکر خدا کردم که او عبدالعظیم است
ای با غلامان خودت یا رصمیمی
آقا به حق سینه زنهای قدیمی
مگذار بین نوکران شرمنده باشم
اذنم بده تا مسلمیه زنده باشم
می خواهم از دستت برات مسلمیه
چون زنده ام با خاطرات مسلمیه
اذنم بده تا مسلمیه بازگردم
درمان کن از لطفت تمام رنج و دردم
آرام جانم نغمه های مسلمیه است
درمان دردم دسته‌های مسلمیه است
ای کاش این گونه شود برمن فراهم
یامسلمیه جان دهم یا در محرم
درد مرا هر کس نمیداند تو دانی
تو باغلامانت فراوان مهربانی
مولاگره ازکارهای بسته وا کن
دردم زیاد است و تو دردم را دوا کن
گر خسته جانم یا دلی بی تاب دارم
دلخوش به این هستم که من ارباب دارم
علی اصغر خواجه زاده
@khajezade۱۲۸
- دوشنبه
- 19
- اسفند
- 1398
- ساعت
- 13:51
- نوشته شده توسط
- سید محسن احمدزاده صفار
- شاعر:
-
علی اصغر خواجه زاده
ارسال دیدگاه