در راه خدا جز تو مرا راه بری نیست
بی شمس جمال تو فروغ سحری نیست
گر ذره ای از مهر تو در سینه ما هست
از محکمه عدل الهی حذری نیست
در عرش ملائک شب میلاد تو گفتند
مثل پر قنداقه ی او شاه پری نیست
ذرات جهان آیه ی تطهیر شنیدند
ذرات جهان را ز ازل گوش کری نیست
در شکل بشر آمده ای روی زمین لیک
در حد تو و عترت پاکت بشری نیست
بر گرد تو جز مادرت ای شمع فروزان
از گردش پروانه ی عاشق اثری نیست
با آدم از آئین وفا گفتی و دیدی
از خوی وفاداری سگ هم خبری نیست
جز لعل لب و زلف رها و خم ابرو
بر نیزه ی شعری که سرودند سری نیست
ترویج شعائر به مد روز در امد
دیگر ز کمالات سرودن هنری نیست
میخانه ی مستان غم عشق شلوغ است
در کوچه ی نیکو صفتان رهگذری نیست
سر میشکنند از غم بابای یتیمان
از آه یتیمان به دل کس شرری نیست
بر عکس شنو روضه ی مادر که در این عصر
منکر زند اتش در دین را عمَری نیست
از کرده ی خود باز پشیمان شده کوفه
اینبار بیا کوفه علی خیره سری نیست
گرگان گرسنه همه در جلد شبانند
در گله ی این مدعیان شیر نری نیست
در نیمه شعبان همگی مست سروریم
افسوس کسی منتطر منتَظَری نیست
تا دامن صحرا نشود مامن مجنون
از محشر رخساره ی لیلی ثمری نیست
تا از کمرش بشکند آئین ریا را
غیر از فرج منجیِ عالم تبری نیست
بس کن (حسن) این شیوه منفی نگری را
تاریک شد افکار تو نور بصری نیست
بر هر که غلط کرده تشر میزنی اما
انگار که اعمال خودت را تشری نیست
- پنج شنبه
- 22
- اسفند
- 1398
- ساعت
- 11:18
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
حسنعلی بالایی
محمد معین عباسی