يك روز اى روح مسيحا خواهى آمد
تا جان ببخشى بر تن ما خواهى آمد
چشم انتظار جمعه موعود وصليم
گفتى كه مى آيى تو آيا خواهى آمد ؟
تا كشتى صبر و فرج ساحل بگيرد
با موجى از آنسوى دريا خواهى آمد
فيض حضورت را يقين دارم كه حتمى است
يعنى همين امروز و فردا خواهى آمد
عطر نفسهايت نسيم مهربانى است
تا باغ جان گردد شكوفا خواهى آمد
بر توسن غيرت نشسته حيدر آسا
با پرچم «انا فتحنا» خواهى آمد
خون مى چكد از سينه ی مجروح مادر
اى مرهم پهلوى زهرا خواهى آمد
جان «كميل» از دوريت بر لب رسيده است
تا وارهانى از غم او را خواهى آمد
- شنبه
- 24
- اسفند
- 1398
- ساعت
- 22:31
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
کمیل کاشانی
ارسال دیدگاه