داده جان موسی بن جعفر
از جفا با دیده ی تر
دارد از غم به پیکر نشانه
ضربت سیلی و تازیانه
وامصیبت ، مصیبت؛ مصیبت (۲)
*
روز و شب اندر مناجات
گشته ممنوع الملاقات
اشک چشم رضا گشته جاری
فاطمه می کند سوگواری
وامصیبت ، مصیبت، مصیبت(۲)
*
کاظمین گشته سیه پوش
صوت کاظم گشته خاموش
گشته معصومه زین غم عزادار
می زند سینه با حال افکار
وامصیبت ، مصیبت، مصیبت (۲)
*
جسم تو بر جسر بغداد
لعن حق بر دشمنت باد
قلب مهدی ازاین غم حزین شد
فاطمه در جنان دلغمین شد
وامصیبت ،مصیبت، مصیبت(۲)
*
پیکر تو روی دوش است
شیعه در جوش و خروش است
پیکر جد تو شاه عطشان
پاره پاره شد از سم اسبان
وامصیبت، مصیبت، مصیبت(۲)
***
من گدایم در سرایت
هم غلامم بر رضایت
حق جدت حسین شاه عطشان
دست (فرج) بگیری ز احسان
وامصیبت، مصیبت، مصیبت (۲)
- پنج شنبه
- 29
- اسفند
- 1398
- ساعت
- 14:40
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
امیررضا فرجوند
ارسال دیدگاه