بنگر میان بسترم ای حسین جانم
شد لحظه های آخرم ای حسین جانم
جانم حسین جانم حسین ای حسین جانم
پیراهنت را یا اخا گیرم درآغوش
صدای غربتت هنوز می رسد بر گوش
جانم حسین جانم حسین ای حسین جانم
آید به گوش من هنوز ناله های تو
از تشنگی جوهر نبود در صدای تو
جانم حسین جانم حسین ای حسین جانم
یادم نمی رود حسین که چها دیدم
بی سر شدی و بعد تو من چه کشیدم
جانم حسین جانم حسین ای حسین جانم
دیدم که مرکب برتن تو قدم می زد
دیدم که ترکیب تنت را به هم می زد
جانم حسین جانم حسین ای حسین جانم
ما هر دو پاشیده شدیم ای گل بی خار
تو بین گودی و زینب در کوی و بازار
جانم حسین جانم حسین ای حسین جانم
*********
شائق
اللّهم عجّل لولیک الفرج
- جمعه
- 1
- فروردین
- 1399
- ساعت
- 4:33
- نوشته شده توسط
- سادات
- شاعر:
-
محمود اسدی
ارسال دیدگاه