• شنبه 3 آذر 03


متن شعر پیامبر اعظم ص بعثت -(با نگاه خدای محمد)

622

با نگاه خدای محمد
کبریا شد حرای محمد
جامهء سبز پیغمبری شد
تا قیامت ردای محمد
خاکسارش نه تنها حرا شد
مکه شد خاک پای محمد
تا رسالت بر او گشت ابلاغ
نام حق شد نوای محمد
در تمام جهان گسترش یافت
وسعت ماجرای محمد
عزت نفس انسان فزون شد
تا که شد مبتلای محمد
آبرو از درش کسب کردیم
در مقام گدای محمد
فکر من بیشتر قد نمی داد
کل خلقت فدای محمد
از همان اولش مرتضی بود
هر کجا پا به پای محمد
مصطفی مصطفای علی شد
مرتضی مرتضای محمد
شیعه مردانه تا پای جانش
مانده زیر لوای محمد
او امین رفت و پیغمبر آمد
بهر بیعت علی حیدر آمد

سر زد از کوه نور آفتابش
داد آخر خدایش جوابش
مکتبش اعتلای بشر بود
جان به قربان اسلام نابش
انقلابی به پا کرد و عالم
زیر و رو گشته با انقلابش
چشم عالم دگر تا قیامت
مثل او را نبیند به خوابش
مصحف دیگر ادیان عالم
آیهء کوچکی از کتابش
کل پیغمبران الهی
مثل روح الامین در رکابش
حافظ دین اسلام او شد
دست پر قدرت بوترابش
قسمت شیعیان علی کن
از دعای شب مستجابش
گر بگویی سلام و درودش
بیشمار است قدر و ثوابش
در قیامت سرش هست بالا
هر که بر او بود انتصابش
هر که با خاندانش در افتاد
با خدای تعالی حسابش
دورهء جاهلیت سر آمد
بهر بیعت علی حیدر آمد

عالم انگشتر و او نگین است
حضرت خاتم المرسلین است
پیشوایی برازندهء اوست
پیشوای همه مسلمین است
اولین است در هر چه خوبی
گرچه پیغمبر آخرین است
شک ندارم که حیدر برایش
دست الله ، در آستین است
گنبدش پرچم سبز صلح است
بین خلق خدا بهترین است
مهربان و خوش اخلاق و محبوب
با وقار و صبور و متین است
دشمن او زمین خوردهء اوست
بس که مصداق فتح المبین است
رحمتش منحصر بر کسی نیست
رحمت عام ، للعالمین است
کار ما شد گدایی ز دستش
دستهایش چه کارآفرین است
هر کجا عاشقی دارد اما
مرکزش خاک ایران زمین است
لطف او شامل حال عالم
دستگیرندهء آن و این است
آری احمد به این باور آمد
بهر بیعت علی حیدر آمد

از طریق تو روشنگری شد
کامل آیین پیغمبری شد
کاروان هدایتگری دها
وارد راه روشنتری شد
عرصهء عالم از بعد آن روز
بستر مکتب بهتری شد
تا که اسلام را عرضه کردی
مرتضی آمد و مشتری شد
مرتضی تا که اسلام آورد
شخص اسلام هم حیدری شد
پرچم کفر وقتی زمین خورد
وقت اسلام و نوآوری شد
دورهء سرکشی ها تمام و
دورهء از تو فرمانبری شد
اعتقادات اگر ارتقا یافت
با بیانات تو رهبری شد
دین خود را که صادر نمودی
دین اسلام سرتاسری شد
در جهان ، عشق ، تزریق کردی
این جهان عالم دیگری شد
سرنوشت دو عالم عوض شد
روز مبعث عجب محشری شد
عشق را روح در پیکر آمد
بهر بیعت علی حیدر آمد

سینه ها پر ز رمز است و راز است
شیعه در زندگی سرفراز است
ای محمد دوباره به پا خیز
یک تلنگر به عالم نیاز است
در کجای مرام محمد
کشتن یک مسلمان مجاز است
کار یک عده ظلم و تجاوز
کار یک عده سوز و گداز است
نوبر است این مسلمان نمایی
این که خواندید آیا نماز است
باز ابو جهل ها پا گرفتند
مرکز فتنه ها در حجاز است
بولهب ها کمی خدعه کردند
باز "تبت یدا" چاره ساز است
شیعه باید به پا خیزد امروز
گرچه این راه دور و دراز است
نسل وهابیت ور می افتد
دست الله ، شیعه نواز است
داعشی در سرازیری افتاد
پرچم شیعه در احتزاز است
ظاهرا  راه ، بسته شد اما
از مدینه به دل راه باز است
چشم دشمن ز کاسه در آمد
بهر بیعت علی حیدر آمد

  • یکشنبه
  • 3
  • فروردین
  • 1399
  • ساعت
  • 15:46
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران