بیکس و تنها شدی ای مهربان حسّ می کنم
دوریم را از شما صاحب زمان حسّ می کنم
یوسفِ گمگشته ی زهرا کجایی در کجا؟
غربتت را یارِ بی نام و نشان حسّ می کنم
تو نظر داری یقین دارم به کلّ ِ شیعیان
من حضورت را نگارِ قد کمان حسّ می کنم
تا که گریه می کنی اشکم مضاعف می شود
حسّ و حالت را از این اشکِ روان حسّ می کنم
می برم نامِ عمویت را بیا پس زودتر..
این ارادت را دمادم بی امان حسّ می کنم
نامِ عباسِ علی هر درد درمان می کند
من تحوّل را در این بزمِ گران حسّ می کنم
- دوشنبه
- 11
- فروردین
- 1399
- ساعت
- 1:6
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
محسن راحت حق
ارسال دیدگاه