• جمعه 10 فروردین 03

 محمد مبشری

مربع ترکیب مدح مولا علی ع و فرزندانش -(تا که نام تو به لوحی ز قلم نقش ببست)

623

تا که نام تو به لوحی ز قلم نقش ببست
دل محراب به شوق آمد و سجاده نشست
مست شد سجده گه و رکن دل و دیده گسست
بس که رخسار تو زیباست که آیینه شکست 

گوییا در دل مرآت خدا را دیدند 
تا ملائک به نظر روی شما را دیدند


جلوه ی دلکش پیدا و نهان بهر خداست
جمله ی ارض و سما هر دو جهان بهر خداست
شوق دیدار و سخن از همگان بهر خداست
کششِ ما به شما از دل و جان بهر خداست

هر که شد عازم دیدار شما سوی خداست 
بر همه اِنس و ملک روی شما روی خداست


وجه حق نیست مگر روی دل آرای شما
جلوه ی حضرت رب چهره ی زیبای شما
هر طرف قافله ای رفت به سودای شما
خلقت ماست همه بهر تماشای شما 

همگی دل برُبایید چه جانانه ولی
بیشتر از همه دل برد ز ما نام علی


روزی از مکه طلوع رخ احمد دل بُرد
تا که آمد علی و او ز محمد دل بُرد
بعد هم فاطمه آمد که ز ایزد دل بُرد
تا حسن از ره گلزار بیامد دل بُرد

نوبت نام حسین آمد و محشرها کرد
سخت تر کار همه عاشق و دلبرها کرد


نامتان تا که رسد باز قلم می لرزد
بر سر کوی شما وای قدم می لرزد
پیشِ رو این همه هستی است عدم می لرزد
دستِ خالیِ گدا وقت کرم می لرزد

جرعه ای ریز که ما پیش تو محبوب شویم
به دعایت مددی کن که همه خوب شویم 


صله ای باز دهیدم که خرابم سازد
گر شدم دور کمی ، نقشِ بر آبم سازد
میهمانِ میِ و پیمانه ی نابم سازد
سایه ی نقطه ی باء ، بهر کتابم سازد

تا سیه لشگر این لوح سپیدت گردیم
پر گناهیم ولی غرق امیدم گردیم 


شود آیا به دل از عالم بالا گویید
بهر پاکیِ سخن از جام طهورا گوید
سخن از منقبت عترت طاها گوید
تا که سلمان شده و جمله ی مِنّا گوید

بهر یک جرعه ی کوثر همه بی تاب شویم
با عنایات شما جام مِیِ ناب شویم 


آه اِی حضرت خورشید گدایت هستیم
ای رخت چشمه ی مهتاب فدایت هستیم
ای ستاره ، همگی غرق نوایت هستیم
روز محشر همه مشغول ندایت هستیم

تا که رو سوی خدا دست تو بالا باشد
رمز آرامش ما و همه دل ها باشد 


به خدا سِرِّ خدا در دل تو پنهان است
بودن تو هدف خلقت این انسان است
کمترین معجزه ات بر همه بذل جان است
روز و شب حضرت جبریل تو را مهمان است

گر چه جبریل نیاورد برایت آیه 
تا که الهام بگیرد ، به تو شد همسایه


به خدا هر چه مسیح است ز تو احیا شد
به خدا هر چه گل از چهره ی تو زیبا شد
به خدا هر چه دل از دیدن تو شیدا شد
به خدا هر چه صفات ازلی پیدا شد 

همه را واسطه ی فیض خدا بودی تو 
گر چه عبدی ولی از حق نه جدا بودی تو

  • چهارشنبه
  • 13
  • فروردین
  • 1399
  • ساعت
  • 12:34
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران